یادی ازفرزادفرهادیان ملی پوش اسبق تیم ملی والیبال

سرپلذهاب
آنلاین: از خودتون برامون بگید ، متولد چه سالی هستید و چه جوری
ورزش رو شروع کردید:فرهادیان : از کجا بگم زندگی ما ورزشکارها عینه شاهنامه درازه هاها. من متولد 11 آبان 1345 هستم در شهر زیبا و کوچولوی ....قبلآ شاه آبادغرب و اسلام آباد فعلی . از دروازه بانی شروع کردم و به والیبال رسیدم.فعالیت ورزشی خود را به عنوان دروازه بان فوتبال از سن دوازده سالگی آغاز کرد و سالها در این رشته فعال بود. بعدها به توصیه معلم ورزش مدرسه اش به ورزش والیبال روی آورد. به همراه تیم منتخب والیبال کرمانشاه در لیگ والیبال ایران خود را نشان داد و از سال 1366 تا سال 1375 عضو تیم ملی والیبال ایران در مسابقات بینالمللی و آسیایی بود. در ردههای باشگاهی هم سالها عضو باشگاههای بانک تجارت کرمانشاه و تهران و پیکان بود. با باشگاه بانک تجارت تهران به مقام قهرمانی جام باشگاهها و جام حذفی تهران رسید. با همین باشگاه چندین بار نایب قهرمان لیگ ایران شد. از سال 1373 با انحلال باشگاه بانک تجارت تهران به باشگاه پیکان تهران پیوست. به همراه این تیم هم قهرمانی باشگاهها، جام حذفی تهران، لیگ سراسری ایران و نایب قهرمانی باشگاههای آسیا(1375) را کسب کرد. در مسابقات بینالمللی دهه فجر در ایران و در مسابقات بینالمللی بلغارستان و مجارستان و به همراه تیم دخانیات تهران و تیم ملی ایران، در کسب مقام قهرمانی سهیم بود. با تیم ملی والیبال ایران در مسابقات قهرمانی آسیا، در سالهای 1991(استرالیا)و 1993 (تایلند) به مقام پنجم آسیا رسید.
او دارای کارت مربیگری درجه یک ایران و درجه سه هلند میباشد. فرهادیان در سال 1375 که با تیم پیکان تهران به مقام قهرمانی لیگ ایران و باشگاههای تهران رسید، به ادامه فعالیتهای ورزشی اش در ایران پایان داد و برای تحصیل به کشور هلند مهاجرت کرد. سال 1999 با باشگاه لیکرخوس(lycurgus)از شهر خرونگین، سوپر لیگ هلند را تجربه نمود و از سال 2003 تا هم اکنون بعنوان بازیکن و مربی در باشگاه آکتیف (Actief)، مشغول به فعالیت میباشد.
سرپلذهاب آنلاین: جدا؟
فرهادیان : آره حتی واسه تیم منتخب جوانان کرمانشاه هم انتخاب شدم ولی عاشق والیبال شدم.
ادمین: گویا مربیتون بهتون پیشنهاد والیبال رو داده بودن؟
-فرهادیان : عشق بد دردیه . آره. معلم ورزشی بود به اسم آقای حمزه ای که یک روز به من گفت قدت مناسب والیبال بیا و امتحان کن. یادمه واسه اولین بار که رفتم شیوه پریدنم خیلی عجیب بود.
- سرپلذهاب آنلاین: چطور؟
- فرهادیان : نمیتونستم دو پایی بپرم و اتوماتیک مثل دروازه بانها میپریدم. ولی خوب همون جلسه اول عاشق والیبال شدم
- سرپلذهاب آنلاین: پس نظرتون به والیبال مثبت بود از اول.
- فرهادیان : آره . وگرنه ادامه نمیدادم . اون موقعها به خاطر جنگ سالن تمرین نداشتیم همه سالنها بمباران شده بودند و ویران
- :سرپلذهاب آنلاین پس کجا تمرین میکردین؟
- فرهادیان : یه استخر روباز مخروبه بود که یه تور زده بودیم و اونجا تمرین میکردیم. باور میکنی شیرجه زدن من تو والیبال خیلی عالی بود
- :سرپلذهاب آنلاینجدا ؟ مهارت هاتون زیاد بوده پس.
- فرهادیان : من رو زمین آسفالت تمرین شیرجه زدن میکردم و عینه زنجیر زنهای عاشورا هر روز جلوی پیرهنمون پاره و خون آلود بود. فکر کنم به خاطر دروازه بانی بود از توپگیری و شیرجه زدن لذت میبردم. اصولا در کرمانشاه زمانی که من والیبال رو شروع کردم والیبال زیاد چشمگیر نبود و کلآ در استان کرمانشاه کشتی و وزنه برداری و بوکس حرف اول رو میزنند.
- سرپلذهاب آنلاین: بعد از اینکه والیبالیست شدین دوست نداشتین برگردین به دروازه بانی؟
- فرهادیان : نه اصلا بهش فکر نکردم. والیبال شده بود نیمه دوم من . هنوز هم وقتی بهش فکر میکنم مثل یه آدم عاشق دلم واسش تنگ میشه
- ادمین : چطور ورزش به زندگی شما رنگ و عشق داد؟
- فرهادیان : میدونی روزهای تلخ و شیرینی رو باهاش تجربه کردم.خیلی جاها رو دیدم خیلی آدمها رو شناختم. ورزش در زندگی عادی هم اثراتش رو نشون میده. از نظر روحی و مقابله با مشکلات و اعتماد به نفسی که به انسان میده میشه همیشه و همه جا ازش استفاده کرد. من مدیون والیبالم. زندگی من و نام من عجین شد با والیبال و از این بابت خوشحالم.
-:سرپلذهاب آنلاین والیبال شما با دوران جنگ برخورد داشت؟ درسته؟
- فرهادیان: بله
- سرپلذهاب آنلاین: شرایط اون زمان رو برامون بگید :
- فرهادیان : من از سال 1362 والیبال رو شروع کردم. دوران سختی بود. والیبال با ترس همراه بود. بمباران و موشک تو مناطق مرزی. روزهایی بود که شهر من هر روز بمباران میشد. چندتا از بچه های هم تیمی من که یادشون بخیر در جنگ و بمباران کشته شدند.اینها واقعا زندگی ما بودند.
خاطره ای براتون بگم ؛ البته اگر یه ذره ناراحت کننده است ببخشید ، من یک معلم ریاضیات داشتم دوران راهنمایی به اسم آقای همت زاده که پاسور منتخب شهر هم بود. من از درس ریاضیات لذت نمیبردم. یک روز سیلی محکمی به من زد و از آن روز سر کلاسهایش نمیرفتم. البته من بچه ی شیطونی هم بودم . جالب اینجا بود که بعد از ظهرها با هم تمرین میکردیم. چندبار بهم گفت برگرد سرکلاس ولی من خیلی کله شق بودم . یادمه یک روز که شهر م بمباران شد همراه با خانواده اش کشته شد و بعدها واقعآ ناراحت بودم که چرا سر کلاسش نرفتم.
:سرپلذهاب آنلاین خدا رحمتشون کنه.
- فرهادیان : ولی خب خاطرات شیرین هم زیاد بود.
سرپلذهاب آنلاین: کدوم مربیتون بیشترین تاثیر رو روی والیبال شما داشت؟
- فرهادیان : آقای اسماعیل حبیبی که قبلا مربی تیم ملی هم بودند ، اگر یادتون بیاد
-:سرپلذهاب آنلاین ایشون الان مربی تیم جهاد کشاورزی کرمانشاه هستن ولی مربی فهیم و باکلاسی هستن. دانش زیادی هم دارن در علم مربی گری
- فرهادیان : استاد دانشگاه رازی کرمانشاه هم هستند. خیلی از بچه های تیم ملی شاگرد ایشون بودند. از کیوان مجردی گرفته تا پیمان اکبری و فرهاد سال افزون و محمد منصوری و خیلی از بچه های تیم ملی. ایشون در سالهای خیلی دور پاسور تیم ملی والیبال جوانان هم بودند
- ادمین : پس عملا ایشون 3-4 نسل والیبال رو تربیت کردند.
- فرهادیان : بله . کرمانشاه همیشه نفراتی در تیم ملی داشته ولی دریغ از یک تیم لیگی.
- ادمین : مسئولینش کمکاری میکنن! میتونن با کمی درایت یه تیم روونه کنن
- فرهادیان : بله متاسفانه کسی دلسوز نیست.
- ادمین : شما کی به تیم ملی دعوت شدید؟
- فرهادیان : من برای اولین بار همراه با بچه هایی که هم نسل بودیم مثل ایرج مظفری و بهنام جلوه و بچه های دیگه به اردوی تدارکاتی برای اعزام به مسابقات فهرمانی آسیا در کویت دعوت شدیم سال 1365
- ادمین : چه احساسی داشتید که برای اولین بار پیراهن تیم ملی رو پوشیدید؟
- فرهادیان : میدونی من همیشه گفتم و خواهم گفت . خیلی واسه این پیراهن زحمت کشیدم و وقتی اون رو پوشیدم واقعآ از ته دل گریستم و جالبه که اونو هنوز قاب گرفتم و دارم.
- سرپلذهاب آنلاین: چه عرقی به پیراهن تیم ملی داشتید. کاش بچه های الان هم همین حس رو داشته باشن
- فرهادیان : البته اولین بار سال 1366 برای تیم ملی امید انتخاب شدم
- سرپلذهاب آنلاین: اولین پوئنی که گرفتید یادتونه؟ حتما خیلی شیرین بوده.
- فرهادیان : آره اولین بازی روبروی تیم بلغارستان بود اگر درست یادم باشه.
سرپلذهاب آنلاین: احساستون چی بود بعدش؟
- فرهادیان : میدونید اوائل ترس بود واضطراب روبروی تیمهای خارجی بازی کردن یه دلهره خاصی داشت ولی وقتی امتیاز میگرفتی میفهمیدی که میشه.
- سرپلذهاب آنلاین: از شرایط تیم ملی اون زمان برامون بگید، که چقدر وسایل رفاهی مهیا بود؟ چه امکاناتی داشتید؟ اصلا اردوی تدارکاتی میرفتید مثل الان؟
- فرهادیان : وضعیت مناسبی نبود.خوابگاه داشتیم اون موقعها در همین استادیوم آزادی. غذا نامناسب بود و حتی ما آرزوی داشتن یک کفش یا پیراهن مناسب داشتیم. یادمه شبها تا صبح با بطری نوشابه به شکار موشها میرفتیم. خوابگاه آنموقع برای همه تیمها بود و آنقدر کثیف که موشهای زیادی در رفت و آمد بودند.
- سرپلذهاب آنلاین: ای وای! اعتراض نمیکردید به این وضعیت؟
- فرهادیان : چرا ولی خوب فایده ای نداشت ، میگفتند اگر نمیخواهید میتونید برید. کفش های بازی رو خودمون باید میخریدیم. بعدها در سالهای دهه هفتاد بهتر شد. الان بچه های تیم ملی واقعآ در ناز و نعمت هستند . الان واقعآ شرایط عالیه.
-سرپلذهاب آنلاین: چی شد که شما بعد این همه افتخار تو ایران یکباره ایران رو ترک کردید؟
- فرهادیان : راستش به خاطر همون باند بازیها و نامرادیهای که در حق ما میشد. وقتی که به دوران پایان ورزش حرفه ای میرسی همه فراموشت میکنند. مربی ها دیگه بازیکنی رو که شاید از نظر تجربه همطراز آنهاست دوست ندارند در تیمشون داشته باشند. تصمیم سختی بود ولی باید میرفت.
سرپلذهاب آنلاین: کسی دلایل شما رو نشنید؟ سعی نکردن شما رو منصرف کنه و توی تیمی نگهتون داره؟
- فرهادیان: کی مثلا؟
- سرپلذهاب آنلاین :مسئولین اون زمان ، مربی ها یا هم دوره ای ها
- فرهادیان : جالب اینجاست که یک روز رفتم فدراسیون یک تائیدیه بگیرم و یک آقایی نشسته بود به عنوان دفتر دار فدراسیون و عکسهای تیم ملی پشت سرشون به دیوار آویخته شده بود.گفتم میشه با حاج آقا یزدانی صحبت کنم؟ گفت شما؟ گفتم اگر سرتون رو بچرخونید و به عکسهای روی دیوار نگاه کنید میفهمید. اینجور بود فدراسیون. متاسفانه وقتی پول زیاد وارد ورزش میشه همه چیز شکل دیگه ای میگیره حتی دوستیها.
- ادمین : اگر الان ازتون درخواست کنن که به ایران برگرید در زمنیه مربی گری والیبال، قبول میکنید؟
- فرهادیان : با شرایطی شاید.ولی با این وضعیتی که هست نمیخواهم دوست هایی رو که دارم از دست بدم.وقتی پای والیبال حرفه ای به وسط میاد شرایط عوض میشه. میدونید ایران والیبالش حرفه ای ولی از حرفه ای بودن فقط مادیاتش خوبه. شرایط حرفه ای شدن فقط پول نیست. همین هلند به اندازه ایران پول نمیدهند ولی برنامه ریزی درست و علمی است.
- سرپلذهاب آنلاین: مبلغ قراردادهای شما در چه حدی بود؟
- فرهادیان : من اولین قراردادم سال 68 با تیم بانک تجارت تهران 200000 تومان بود و آنموقع مبلغ خوبی بود و آخرین سالها با تیم پیکان با جمع پاداشها تا 14 میلیون تومان هم رفت
- سرپلذهاب آنلاین:درجریان هستید که چه قراردادهای کلانی در والیبال بسته میشه. به نظر شما این نشاندهنده ی حرفه ای شدن ورزش ماست یا به جای منفت باعث ضرر میشود؟
- فرهادیان : من مخالف پول دادن به بازیکن نیستم چون زحمت زیادی باید کشید.ولی حساب کنید چند تا تیم میتونن به یک بازیکن 500 میلیون پول بدهند.رفته رفته همه تیمها انصراف خواهند داد و انموقع لیگ والیبال شاید با 4 یا 5 تیم انجام خواهد شد واین به ضرر والیبال هست بعد هم خیلی از استعدادها هستند که نادیده گرفته میشوند چون تمام توجه روی تیمهای لیگ هست
- سرپلذهاب آنلاین: پس فدراسیون باید دست به کار بشه که متاسفانه کاری انجام نشده.
- فرهادیان : میدونید تو ایران ما عادت کردیم به خود بزرگ بینی های مقطعی ما فقط دلخوش به نتایج موقتی هستیم. هلندیها قهرمان المپیک 1996 آتلانتا ست ولی دست از برنامه ریزی و تلاش بر نمی دارند
- سرپلذهاب آنلاین: آقای فرهادیان وقتی که اینجا خیلی چیزها دلتون رو زد و مجبور شدید به هلند برید، چه شرایطی تو ابتدای ورودتون داشتید؟
- فرهادیان : خیلی چیزها. دلتنگی و فرهنگ و زبان غریب و مهم تر از همه وقتی ایران هستی به عنوان ورزشکار از طرف اقوام و دوستها و هموطن هایت توجه زیادی به تو میشود. وقتی اینجا میایی دیگه خبری از ان زندگی نیست و باید بجنگی تا به شرایط عادت کنی.ولی خوب والیبال اینجا هم به دادم رسید
- سرپلذهاب آنلاین: چه پروسه ای رو برای ورود به والیبال تو هلند طی کردید؟
- فرهادیان: وقتی برای اولین رفتم سالن والیبال اونها هیچ چیز از والیبال ایران نمیدانستند ولی خوب وقتی فهمیدند که عضو تیم ملی بودم خیلی به من احترام گذاشتند و یک سال در سوپر لیگ هلند بازی کردم و بعد هم سالها در تیمهای دسته اولی و الان هم به عنوان مربی تیم خانمها و آقایان دسته اول مشغولم.
- سرپلذهاب آنلاین: شما تو هلند غیر از پرداختن به والیبال، انگاری تحصیلات دانشگاهی در زمینه ی مددکاری هم دارین؟
- فرهادیان : بله 2سال دیگه مونده.
- سرپلذهاب آنلاین: خیلی عالیه! چه جوری این رشته روو انتخاب کردین؟
- فرهادیان : من ایران حقوق میخوندم اینجا هم یک سال حقوق خوندم ولی خیلی سخت بود با زبون هلندی رشته حقوق را ادامه دادن.بلاخره این رشته رو انتخاب کردم چون با شرایط اخلاقی من جور بود.از کمک کردن به دیگران لذت میبرم.
- سرپلذهاب آنلاین: وااااو! بسیار عالیه! در حال حاضر بیشتر والیبالیست ها تحصیل کرده نیستن و بیشتر به والیبال و ورزش میپردازند. شما چطور به هر دو رسیدید؟ فکر میکنید که تحصیلات میتونه روی والیبال تاثیر بذاره
- فرهادیان : میدونید اون موقعها من تحصیل رو دوست داشتم و استعداد درس خوندن رو هم داشتم ولی اردوهای پشت سر هم و مسابقات لیگ مانعی بود.وقتی به انتهای ورزش حرفه ای میرسی میفهمی که خیلی از چیزها بودند که وقت نداشتی تمام و کمال از آنها لذت ببری.مثلا در کنار خانواده و اقوام و دوستان بودن.به هرحال دیدم بهترین فرصته برای جبران چیزهایی که اون موقع نتونستی کامل بدست بیاوری
-:سرپلذهاب آنلاین :خیلی از ورزشکاران میگن که ورزشکار در زندگی دوبار میمره یکی به مرگ واقعی و دیگری زمانی که از ورزش حرفه ای خداحافظی میکنه ، شما این حرف رو رد کردید ، میتونید نظرتون رو در اینجا هم بگید(البته معذرت میخوام اینطوری پرسیدم. دور از جون شما امیدوارم سایتون 120 سال بر سر والیبال کشورمون باشه)
- فرهادیان : بستگی داره چطور به ورزش نگاه کنی.بعضی ها بودند که همه چیز رو قربانی ورزش کردند.معرفت و دوستی و اخلاق ورزشی. ولی من اعتقاد دارم بعد از ورزش هم میتونی دوباره خودت رو سر پا و زنده نگه داری اون هم با چیزهایی که مکمل نام یک ورزشکاره. از خاطراتش و دوستهایی که داشتی و از طریق ورزش با اونها رابطه پیدا کردی لذت ببری. من مدیون ورزش هستم که باعث شد دوستها و آدمهای خوبی به زندگیم وارد شوند.این بزرگترین سرمایه ای که برای یک ورزشکار میمونه پول و شهرت تموم میشه ولی دوستیها نه.
- سرپلذهاب آنلاین: یعنی به یاداوردن اون خاطرات بعد از چندیدن سال شما رو ناراحت نمیکنه؟
- فرهادیان : بعضی موقها دلت تنگ میشه واسه اون حال و هوا و شهرت و بوی سالن و تشویق تماشاچیها ولی خوب قشنگی زندگی هم به اینه که یکنواخت نیست.حقیقت بعضی مواقع تلخه ولی باید قبولش کرد
-:سرپلذهاب آنلاین اگر دختر و پسرتون بخوان که راه شما رو ادامه بدن قبول میکنید؟
- فرهادیان : 100% . دخترم شش ساله است.یکباراون رو بردم به تماشای مسابقه تیم والیبال دختران هلند و روسیه.به خاطر صدای تماشاگران خیلی ترسید ولی عاشق شناست. پسرم هم 4 سالشه و فوتبال رو دوست داره البته بزرگتر شدند شاید عقایدشون هم عوض بشه. خوب خیلی دوست دارم اگه والیبالیست بشن
سرپلذهاب آنلاین:با توجه به شناختی که ازتون داریم، شما از جنس والیبال هستید و توانایی مدیر شدن رو دارید، اگر بهتون پیشنهاد بشه که پست بالایی در فدراسیون والیبال رو به شما بدن مثلا ریاست ، شما قبول میکنید؟
- فرهادیان : فکر کنم جوابم نه باشه. باید همه شرایط آماده باشه.و از همه مهم تر همکاری. که متاسفانه در ایران هر کسی ساز خودش رو میزنه.
- سرپلذهاب آنلاین: آقای فرهادیان شما وضعیت والیبال ایران رو تو این چند سال دنبال کردید؟
- فرهادیان : بله. من هنوز با بچه های هم تیمی در تماسم.
- سرپلذهاب آنلاین: نظرتون رو نسبت به بازی های ایران تو این مدت میخوایم بدونیم
- فرهادیان : راستش از بازی با ایتالیا خیلی لذت بردم و اشک تو چشمهام جمع شد.شاید از غرور و تعصب ملی بود.خیلی خوشحال شدم که بچه ها خودشون رو پیدا کردند و ایتالیا رو به دردسر انداختند.از بازی حمزه که از جانبی همشهری هم هست واقعآ کیف کردم
- سرپلذهاب آنلاین : بازی ایتالیا برای همه ما یه بازی بی نظیر بود.
- فرهادیان : عالی بود.
- :سرپلذهاب آنلاین شاید اگر کمی تجربه ها بیشتر بود میتونستیم ایتالیا رو ببریم.
- فرهادیان : میدونید مشکل کم بودن بازیهای مناسب تدارکاتیست. ما دیگه نباید سطح والیبالمون رو با آسیا بسنجیم. اگر مرتب بچه ها با تیمهای قوی و مطرح دنیا مسابقه بدهند مطمئن باشین که همه تیمها جلوی تیم ایران زجر خواهند کشید.
- سرپلذهاب آنلاین: البته تو آسیا ما هنوز رقبایی چون ژاپن رو داریم که تو بازی های آسیایی ما رو به دردسر انداخت.با این مربی خارجی که داریم بازی های تدارکاتیمون تعدادش رفته بالا
- فرهادیان : آره شنیدم . آره ولی خوب دیگه بردن ژاپن برای ما تابو نیست. امیدوارم که همینجور ادامه پیدا کنه و به این مربی کمک کنند تا ایران رو به لیگ جهانی ببره
- سرپلذهاب آنلاین: ایشاالله. فکر میکنید ایران میتونه به المپیک و لیگ جهانی راه پیدا کنه؟ با وجود این حواشی و مشکلاتی که به وجود اومده.
- فرهادیان : آره میشه ولی همون طور که گفتید اگه سنگ اندازی و تقرقه نباشه. من بعضی از تیمها رو دیدم بچه های ما هیچ چیزی کم ندارند.فقط به خود باوری باید برسند
-:سرپلذهاب آنلاین آقای فرهادیان ، شما بازی های لیگ رو دنبال کردید؟
- فرهادیان : بله .
- سرپلذهاب آنلاین: میتونید تحلیل خودتون رو برامون بگید؟
- فرهادیان: امسال بیشتر تیمها جنگیدند برای قهرمانی نه برای نمایش یک والیبال زیبا و جذاب. بعد هم همه چیز تحت تاثیر پول و منفعت مادی بود. و متاسفانه ادمهای نامربوط زیادی اطراف والیبال هستند و دارند از زحمات دیگران استفاده یا به نحوی سو استفاده میکنند
- سرپلذهاب آنلاین: به نظر شما چه تیم هایی بیشتر موفق بودن ؟
- فرهادیان : به نظر من کاله آمل و سایپا و کاشان و پیکان که قهرمان شد.
- سرپلذهاب آنلاین: به نظرتون این تیم ها چی داشتن که تونستن خوب کار کنن؟ لزوما ملی پوش بودن میتونه موفقیت یه تیم رو تضمین کنه
- فرهادیان : نه اتقاقآ بعضی مواقع تیمی که افراد ملی پوش زیادی داشته باشه بیشتر دچار مشکل میشه نمونه آن هم تیم داماش بود
-:سرپلذهاب آنلاین به نظر شما کدوم مربی ها تونستن خوب کار کنن تو لیگ امسال؟
- فرهادیان : پیمان اکبری، مصطفی شجاعی و بهروز عطایی. پیمان اکبری رو نه به خاطر اینکه همشهری بلکه من به کارنامه اش نگاه میکنم. به جز فهم و درک از والیبال پیمان یکی از دوستهای خوب من و از اون بچه هایی که هنوز مغرور نشده یادمه اولین بار که بعد از 12 سال رفتم سالن آزادی و موقعه تمرین تیم پیکان پیمان و محمد ترکاشوند بدون هیچ غروری پیش من اومدند و برام جالب بود که با زبان کردی با من خوش و بش کردند.
-:سرپلذهاب آنلاین شما با پیمان اکبری هم بازی کردید؟
- فرهادیان : نه زیاد زمانی که من تیم کرمانشاه بازی میکردم پیمان بازیکن تیم جوانان شهر بود. بچه ی خوبیه
، لیاقت همه چی رو داره.
- سرپلذهاب آنلاین: اگر بخواید ما جوون ها رو که به والیبال علاقه مند هستیم رو نصیحت بکنید ، چی میگید؟
- فرهادیان : اگر شروع کردید تا آخرش برید.البته این نظر منه آدم وقتی کاری رو شروع میکنه باید از خیلی چیزها بگذره
. به نظرتون والیبال ایران چی کم داره؟ به چی باید بیشتر اهمیت بده؟
به نظر من توجه به تیمهای پایه خیلی مهمه. وقتی پشتوانه یک تیم قوی باشه روند پیشرفت و ماندگاریش سلسله وار و جاودانه خواهد شد.یعنی افت و خیز زیادی نخواهد داشت.ما خودمون رو نباید به قهرمانی مقطعی در سطح نوجوانان و جوانان خوش کنیم. قهرمان شدن ساده است اما حفظش خیلی سخته و یک برنامه ریزی درست میتونه والیبال ایران رو به عنوان یک مدعی در دنیا مطرح کنه. ما هیچ چیزی از کشورهای دنیا کم نداریم.اما باند بازی و سلیقه های شخصی همه چی رو تحت الشعاع قرار داده. ببینید در طول تاریخ والیبال ایران چه کسانی عضویت تیم ملی بوده اند و به نحوی زحمت کشیده اند برای این مملکت، اما حالا کسی نمیدونه که کجا و به چی مشغول هستند.از هر کدوم اونها میشه به نحوی استفاده کرد.مثلا در هر استانی از ایران میشه مدرسه های والیبال راه اندازی کرد و ازتجربه اونها برای نسل جوان به بهترین نحوممکن استفاده برد.البته همه اینها بستگی به بودجه کافی و مدیری دلسوز داره.ببینید همین استانهای کرمانشاه و لرستان چه نفراتی در تیم ملی داشته. از تجربه این بازیکنها و پیشکسوتان میشه در غرب ایران بهترین استفاده رو برد و در کنار این دو تا استان،میشه استانهای همجوار رو هم تحت پوشش قرار داد تا اونها هم در این رشته فعال باشند.
چند تا از خاطره های خوبتون رو برامون بفرمایید!
خاطره که زیاده اگه بخوام بگم طولانی میشه. شیرین ترین خاطره بر میگرده به سفری که با تیم ملی داشتیم سال 1370. از طریق مالزی باید میرفتیم استرالیا و چند روزی اونجا توقف داشتیم.وقتی فرودگاه مالزی که خیلی بزرگه پیاده شدیم باید با اتوبوس میرفتبم هتل.کسی برای استقبال از ما نیومده بود.سوار یه اتوبوس شدیم و آقای محتشمیان که از مربیان تیم بود گفت من راه رو بلدم و به راننده اتوبوس کمک میکنم که زودتر به هتل برسیم.خلاصه اتوبوس با سلام وصلوات راه افتاد.تقریبآ 45 دقیقه ای تو راه بودیم و اتوبوس توقف کرد.وقتی پیاده شدیم دیدیم که به همون جای اول برگشتیم و در این مدت فقط دور فرودگاه میچرخیدیم. وقتی هم که به شهر پرت استرالیا رسیدیم ساعت یک شب بود.من و فرید آخوند راده و محمد مستوفی هم اتاقی شدیم.اون زمون تازه درب اتاقهای هتلها دیجیتالی شده بود و با یک کارت پلاستیکی باز میشد.ما سه نفری تا ساعت دو شب داشتیم فکر میکردیم که جای کلید کجاست و درب چطور باز میشه.که بلاخره یکی از کازکنان هتل به داد ما رسید و با همون پلاستیک که دسته کلید هم بود درب رو واسه ما باز کرد.وقتی هم خواستیم بخوابیم نمیدونستیم چراغها رو چطور خاموش کنیم.بعد ار کلی سئوال فهمیدیم که همون پلاستیک رو باید از جای خودش در میآوردیم و بعد از ده ثانیه لامپها خاموش میشدند. هتلی که ما بودیم هتل نوسازبودی به اسم هتل هایت که تازه ما اون رو افتتاح کرده بودیم.خلاصه حکایتی بود اون سفر.کلی خندیدیم. دلم واسه اون همه سادگی تنگ شده.یاد همه اون دوستان هم بخیر.امیدوارم که هر جا هستند سلامت باشند.
وقتی از غربت ایام دلم میگیرد
مرغ امید من از شدت غم میمیرد
دل به رویای خاطره ها می بندم
باز هم خاطره است دست مرا می گیرد.
ممنون از شما که یادی از ما قدیمی ها میکنید و سپاس به خاطر همه زحماتی که برای صفحه والیبال میکشید.
+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت 13:2 توسط قادر
|
سرپلذهاب آنلاین متعلق به شخص وگروه خاصی نیست وسعی مدیران این سامانه این است که اطلاع رسانی منصفانه ای از اوضاع منطقه داشته باشیم.